مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
عشاق چون به درگه معشــوق رو کنند با آب دیدگان، تن خود شـستـشو کـنند قربان عاشقی که شهـیدان کـوی عشـق در روز حـشـر رتـبـۀ او آرزو کـنـنـد عـبـاسِ نـامـدار که شــاهــان روزگــار از خـاک کـوی او طـلـب آبـرو کـنـنـد سقای آب بود و لب تشـنه جـان سـپـرد می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند بی دست ماند و داد خدا دست خود به او آنانـکـه منکـرنـد بـگـو روبـرو کـنـند گر دست او نه دست خدائی ست پس چرا از شاه تا گدا همه روسوی به او کنند درگـاه او چو قـبلۀ ارباب حاجت اسـت باب الحـوائجش همه جا گـفـتگـو کنـند |